مهراد گلممهراد گلم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

شيريني زندگي ما

دلنوشته های مادرانه...

به سوی او قدمی برداریم... آتشی نمی سوزاند ابراهیم را و دریایی غرق نمی کند موسی را. کودکی، مادرش او را  به دست موجهای نیل می سپارد، تا برسد به خانه ی فرعون تشنه به خون... دیگری را برادرانش به چاه می اندازند، سر از خانه ی عزیز مصر در می آورد... عاقبت بر تخت ملک می نشید از ، "قصص" قرآنی هنوز هم نیاموختی؟ که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن ،  به تو را داشته باشند و خدا نخواهد نمی توانند، و این که یگانه تکیه گاه من و توست... پس به"تدبیرش"اعتماد کن... به"حکمتش"دل بسپار... به او"توکل" کن... به سمت او"قدم"بردار.....
29 آبان 1393

پاییزانه...

و قلمو را برداشت خدا و زمین را آورد  رنگ زیبایی ها را پاشیدبر آن به آن گفت: "خزان" مثل درخت باشید که در تهاجم پاییز   هرچه بدهد روح زندگی را برای خویش نگه می دارد... پاییز برای بعضی ها دل انگیز و  و برای بعضی ها غم انگیز... برای من فصل سردی دل هاست... قدم زدن بر روی برگ های نارنجی... در سیاهی وسکوت شب...  این روز ها هوای دلم پاییزیست... باز پاییز است،اندکی از مهر پیداست... حتی در این دوران بی مهری باز هم پاییز زیباست... دوباره پاییز ... امّا نه فصل خزان زرد! دوباره پاییز... امّا نه فصل اندوه و درد! ...
29 آبان 1393

دکمه بازی...

        رفته بودیم خونه دایی که یه دفعه چشمت به دکمه های زندایی افتاد!!! البته کاملا حواسم به شما بود که مبادا کار اشتباهی انجام بدی .     ...
22 آبان 1393

سرگرمی جدید

آقا مهراد اعتقاد دارن سیب زمینی پیازها باید قبل از مصرف توسط لباسشویی شسته بشن  قربونت برم که اینقدر شیرینی نفس ...
2 آبان 1393